نشریه الکترونیکی نسل جوان

نشریه الکترونیکی نسل جوان
فضایی امن برای جوانان ایرانی
نویسندگان
آخرین نظرات
شب اول محرم بود ،باید سریع می رفتم دنبال سخنران برای محفل دانش آموزی ،با تماس تلفنی  قرار شد در یک مکان بایستد تا من به دنبالش بروم...... سوار شد و پس از خوش و بش کوتاهی به او خوش آمد گفتم یه کم فکر کردم وگفتم نکنه آشنای مرجع بزرگ تقلیدمان آیت ا... مکارم شیرازی باشد.دلم طاقت نیاورد و پرسیدم .گفت من فرزند ایشان هستم  ومن متعجب که چرا فامیلش رااول کار کامل نگفت .رفتیم محل برگزاری مراسم من رفتم که معرفی کنم یه باره دستمو کشید و گفت :مبادا منو معرفی کنی و سخنرانی ایشان شروع شد وبچه مات صحبتش بودن تا تموم شد و رفتیم.وکسی هم اونشب نفهمید که فرزند یکی از بزرگترین مراجع تقلید دنیای تشیع براشون حرف می زد. بعد که بچه ها فهمیدن انس عجیبی باهاش گرفتن.و من یه درس خوب گرفتم که عنوان ولقب ومشهور بودن و به رخ کشیدن آنها بزرگی انسان رو نشان نمی دهد بلکه آدمی را آدمیت لازم است واو داشت . چون دیگه جوانهای هیئت دیگه ولش نمی کردند ومات وشیفته صحبتهایش شدند......
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۰/۱۷
admin

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی