نشریه الکترونیکی نسل جوان

نشریه الکترونیکی نسل جوان
فضایی امن برای جوانان ایرانی
نویسندگان
آخرین نظرات
برخلاف ادعاهای این سایت آلمانی، آموزش های رسمی جنسی وارد کتاب های درسی مدارس و دانشگاه های کشور شده است اما نه با آن تعریفی که مدنظر آنهاست. هدف این آموزش ها در ایران تامین سلامت جنسی است. به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز، آموزش ها در هر کشوری بسته به فرهنگ و عرف آن جامعه متفاوت است. آموزش جنسی نیز از این قاعده مستثنی نیست. همین موضوع مورد توجه سایت دویچه وله آلمان (Deutsche Welle) قرار گرفته و به مقایسه ای میان آموزش جنسی در مدارس ایران و آلمان برآمده که نتیجه آن با توجه به رویکرد این رسانه از پیش معلوم است: "در ایران هیچ آموزشی در این رابطه وجود ندارد!" در بخش آغازین این گزارش چنین آمده است: در آلمان از سن ۱۰ سالگی دانش‌آموزان در مدرسه با مسائل جنسی آشنا می‌شوند. در ایران اما در کل دوران مدرسه، کوچک‌ترین آموزش جنسی به کودکان داده نمی‌شود.به نوشته دویچه وله؛ نوجوانان مسائل جنسی را در مدرسه می‌آموزند. آموزش جنسی بخشی از درس بیولوژی در مدارس آلمان است و دانش‌آموزان به دور از تعلق قومی یا مذهبی ملزم به شرکت در آن هستند. دانش‌آموزان از حدود ده سالگی با این مسائل آشنا می‌شوند.دیتر پترز، دبیر باسابقه زیست‌شناسی مدارس آلمان به دویچه‌ وله می‌گوید: «برای مثال برای تدریس در کلاس نهم زمانی که به دانش‌آموزان راه‌های جلوگیری از حاملگی و حفظ بهداشت در زمان رابطه جنسی آموزش داده می‌شود و هر دانش‌آموزی می‌تواند وسایل آن را در دست بگیرد و تمرین کند. ما کلاس‌های آموزش جنسی را برای هر دو جنسیت همراه با هم برگزار می‌کنیم. طبیعی است که برخی از دانش‌آموزان اطلاعات و یا تجربه بیشتری در این مورد دارند، مثلا به دلیل استفاده از اینترنت، و برخی کمتر!    به زعم دویچه وله در ایران اما ... عدم آموزش مهارت‌های جنسی از جمله بزرگ‌ترین کمبودهای سیستم آموزشی ایران است. این در حالی است که آموزش این مهارت ها به نظام آموزشی ایران راه یافته اما چون متناسب با نیاز و فرهنگ کشور است و دلخواه دویچه وله نیست گویا از اساس وجود ندارد. اما آیا وضعیت مسایل جنسی در ایران به مانند آلمان حاد است تا نیاز باشد که بطور مثال وسایل پیشگیری از بارداری در مدارس توزیع شود. اما ماجرای آموزش جنسی در غرب و محک موفقیت آنبا آغاز دهه 1960 میلادی حرکتی برای ورود روش های ایدئولوژی آموزشی تهی از ارزش و غیرارشادی در مدارس غرب شکل گرفت. بانیان این ایدئولوژی معتقد بودند تا زمانی که خود دانش آموزان آزادانه ارزش ها را برنگزینند این ارزش ها اعتبار نخواهند داشت. راهنمایی های والدین، نه گفتن ها، تابوهای اجتماعی و امثال آن؛ بقایای اصول اخلاقی دیکتاتوری یا انحصارطلبانه و به معنای القای عقیده هستند. نقطه آغاز برای تمام دانش آموزان باید تجربه تنگاتنگ و عقلانی خودشان درباره موضوعات باشد نه ارشاد های دیگران. کاتلین گو، نویسنده کانادایی در کتاب تحسین برانگیز خود به نام " بله ویرجینیا، درست و نادرست وجود دارد" این روند را بررسی کرده است. وی در کتاب خود می گوید: هدف منطقی این آموزش ها این است که مفاد ایدئولوژیک خود را به طور نظام مند در تمام موضوعات درسی مدارس و در تمام سطوح آموزشی از کودکستان گرفته تا سال آخر دبیرستان بگنجانند. ویلیام گاردنر نویسنده کانادایی کتاب جنگ علیه خانواده می نویسد: اغلب مردم در جهان آزاد، از اینکه در رژیم های انحصارطلب کودکان را در مدارس شست و شوی مغزی می دهند شگفت زده شده آن را سرزنش می کنند اما شاید هیچ دوره ای در تاریخ غرب وجود نداشته باشد که در آن مواد درسی و آموزش تا این حد ایدئولوژیک و آبستن اهداف سیاسی بوده باشد. اکثر آنچه امروز به دانش آموزان ما آموخته می شود در حقیقت شستشوی مغزی یک طرفه ای است که معلمان و نویسندگان کتاب های درسی که دارای ایدئولوژی خاصی هستند آن را انجام می دهند. دیگر نیازی به هرزه نگاری نیست، آموزش جنسی در خدمت است!گاردنر در کتاب فوق می افزاید: این به اصطلاح آموزش جنسی، به واقع باید نوعی از آموزش ارزش ها (!) تلقی شود؛ زیرا مطمئنا قوی ترین سلاح قابل تصویر برای حمله به ازدواج، خانواده و جامعه است. هنگامی که از آموزش جنسی سخن به میان می آوریم باید علل رسمی که در توجیه عرضه چنین مطالبی به کودکان کم سن و سال ارائه می شود ( مثلا اینکه می خواهیم آگاهی آنان را افزایش دهیم یا میزان بارداری نوجوانان را کاهش دهیم یا با ایدز مبارزه کنیم) و نتایج و پیامدهای واقعی این امر برای جامعه و کودکان تفکیک قائل شویم. در تمام این مواد درسی دائم اقتدار والدین و خیراندیشی آنها یکسره مورد تمسخر قرار گرفته می شود یا همردیف آنچه کودک از دوستانش می شنود یا در تلویزیون می بیند به شمار می آید. در عصر حاضر سکس وسیله ای برای دستکاری در حالات و ارزش های مردم است. خیلی راحت می توان آزادی ها و دارایی انسانی را گرفت و به جای آن حقوق جنسی آزادانه تر و بیشتری داد. آزادی جنسی میل ما را به آزادی سیاسی کمرنگ می کند. در واقع برای تغییر نظم اجتماعی نخست باید نظم رفتار جنسی را تغییر داد. کسانی که می خواهند جامعه را در هر جهتی که مایل هستند طراحی کنند نخست باید تمام قیود سنتی اخلاقی و دینی درباره امور جنسی را در هم بشکنند. امور جنسی باید از تمام مفاهیم معنوی تکوینی خانوادگی و حتی از عشق رمانتیک تهی و در عوض بیش از پیش بر جنبه لذت جویی آن تاکید و هرگونه ارتباط میان امور جنسی و آرمان های متعالی به سخره گرفته شود. همین که جامعه خویشتن دار به جامعه رها تبدیل شد بقیه امور نیز به دنبال آن صورت می پذیرد. در سال های 1945 تا 1965 آموزش جنسی در مدارس به مطالعه علوم پایه زیست شناسی (پرندگان و زنبورها) محدود بود. کلاس های پسران و دختران جهت حفظ عفاف از هم جدا بود و اطلاعات ضروری در مورد بیماری های مقاربتی به آنان داده می شد. واژگان مورد استفاده با سختگیری بسیار محدود به اصطلاحات پزشکی و آناتومی می شد و ارائه اطلاعات در مورد امور جنسی همواره با تقدس ازدواج و خانواده گره خورده بود. به اقتدار والدین نیز احترام گذاشته می شد. همگام با ظهور ایدئولوژی " آزادی فردی" تحولی شتاب آمیز پدید آمد که هنوز از آن در رنج هستیم. از سال 1966 تا به حال آموزش جنسی در مدارس محدودیتی ندارد و اکنون در برگیرنده طیف کامل انحراف های روانی- اجتماعی است. توجه خاصی به بازسازی دیدگاه های دانش آموز می شود تا انحراف های جنسی را با اشتیاق بپذیرد. کوشش عجیبی می شود تا تفاوت های جنسی طبیعی میان زن و مرد از ذهن و رفتار دانش آموزان زدوده شود. به دانش آموزان گفته می شود که اصول اخلاقی درباره امور جنسی به وسیله خود فرد و نه به وسیله والدین یا جامعه تعیین می شود. مطالب کلاسی به عمد و به طور فزاینده بی پرده ارائه می شود و شامل اعمال انحرافی هستند. محاوره های خیابانی و کلمات رکیک در کلاس مورد استفاده قرار می گیرند تا از کودکان حساسیت زدایی شده، متقاعد شوند که سکس دارای ارزش است نه به این دلیل که با ازدواج، خانواده و تولید مثل ارتباط دارد بلکه از آن رو که سبب کامیابی فرد می شود. همگی سازمان های اصلی جهت اشاعه این فلسفه جنسی جدید با یک زنجیره از سازمان های درمانگر جنسی مرتبط هستند و همگی از دلارهای مالیاتی سخاوتمندانه دولت بهره می برند. چه نتیجه ای حاصل شده استآیا آموزش مسایل جنسی در مدارس به آنچه مدافعان آن قول داده بودند نایل شده است؟ آیا کاهش چشمگیری در میزان حاملگی نوجوانان پدید آمده است؟ بیماری های مقاربتی میان این قشر چطور؟ سقط جنین چطور؟ اجازه دهید به چند پژوهش دقیق که در آمریکا صورت گرفته، نگاهی گذرا بیندازیم. هزینهاز 1971 تا 1981 فقط کارگزاری های فدرال (بدون احتساب موارد محلی و دولتی) بیش از دو میلیارد دلار برای ترویج آموزش جنسی هزینه کردند. دستاوردطی این دوره دهساله نه تنها در میزان بارداری یا سقط جنین دختران نوجوان کاهشی مشاهده نشد بلکه به ترتیب 48/3 و 133 درصد افزایش داشته است. بارورینرخ مورد انتظار کاهش در زادآوری دختران جوان به وسیله سقط جنین و نه از طریق روش های پیشگیری حاصل شد. چارلز موری گزارش می دهد که بین سال های 1955 تا 1983 موالید نامشروع مادران نوجوان 288 درصد صعود کرد (کل موالید نامشروع 450 درصد افزایش یافت). بی قیدوبندی جنسیآلن گوتماخر تائید کرده است که تامین وسایل پیشگیری به بی قیدوبندی جنسی جوانان می انجامد. دکتر رابرت کینستر از دانشکده هاروارد در سال 1977 گفته بود: حدود ده سال پیش اعلام کردم که قرص ضد بارداری به بی قیدوبندی جنسی نمی انجامد. بسیار خوب من اشتباه کردم.» بسیاری از مطالعات ثابت کرده اند که اطلاعات پیشگیری از بارداری در سطح گسترده به افزایش فعالیت های جنسی می انجامد. سقط جنینپژوهشی که مراکز کنترل بیماری ها آن را انجام داده اند نشان می دهد که 50 درصد نوجوانانی که به سقط جنین دست می زنند زمان مقاربت از وسایل پیشگیری استفاده کرده بودند. نیمی از 1/1 میلیون حاملگی سالیانه نوجوانان در آمریکا به سقط جنین منتهی می شود. 10 درصد از همین افراد دوباره در همان سال باردار می شوند. بارداری دختران نوجواندرسال 1981 دو پژوهشگر به نام زلنیک و کانتنر اذعان کردند که تقریبا هیچ مدرکی دال بر مفید بودن آموزش جنسی وجود ندارد. پژوهش دیگری نشان می دهد که نه آموزش بارداری و نه آموزش های مربوط به پیشگیری از بارداری هیچ یک در مورد خطر بارداری پیش از ازدواج میان نوجوانان تاثیر چشمگیری ندارد. یافته ای که تاثیر آموزش رسمی روابط جنسی بر کاهش بارداری نوجوانان را به چالش می کشد همچنین مشخص شده است که 28 درصد بارداری های نوجوانان به خواست خودشان بوده است. مشکلات عاطفیدکتر ملوین آنشل می گوید: دوره های آموزش جنسی نوعا عاملی برای بروز مشکلات شخصیتی و حتی انحراف های بعدی در زندگی می شود. در 20 سال گذشته شمار نوجوانانی که به دلیل افسردگی در بیمارستان بستری شده اند سه برابر شده و خودکشی نوجوانان به 200 درصد افزایش یافته است. دکتر جان میک از موسسه روانپزشکی واشنگتن می گوید که آموزش جنسی در سال های اولیه مدارس ابتدایی غیرموجه و بالقوه مخرب است. نظر عمومی انجمن آمریکایی روان کاوی کودک این است که ترویج امور جنسی در این دوره از زندگی به هیچ وجه به نفع توسعه کودک نیست. این همه خسارت به جهت خطا در برنامه ریزیدکتر استفن جنوس پزشک متخصص زنان از کانادا در کتاب خود به نام روابط جنسی مخاطره آمیز می نویسد: با توهم آزادسازی مردم از افکار و سبک زندگی سرکوبگر (اشاره به آموزه های غلط کلیسا و انقلاب جنسی در غرب)، اکنون بسیاری از مردم در تمام مدت خود در بند بیماری های مقاربتی یا پیامدهای ناشی از آنها هستند که ممکن است به هیچ وجه رهایی از آنها ممکن نباشد. نهایت آنکه آموزش های جنسی ابداعی، آشکارا مشکلاتی را که ادعای حل آنها را داشت، بدتر می سازد. آلمان مقصد گردشگری یا بهشت روسپیانکشور آلمان امروزه به مقصدی برای هجوم زنان تن فروش و محلی برای جولان قاچاقچیان انسان تبدیل شده است سالانه هزاران زن به امید یافتن شغلی مناسب و زندگی بهتر از سوی باندهای قاچاق راهی آلمان می شوند اما از شبکه گسترده روسپی گری در این کشور سردر می آورند شبکه ای که به چرخ اقتصادی آلمان رونقی ویژه بخشیده و سالانه مالیات فراوانی را عاید این کشور می سازد. آلمان همچنین کشوری است که بیشترین جامعه لختی ها را دارد برای این کار می گویند آلمان توانسته تابوزدایی و حساسیت زدایی (بخوانید قبح زدایی و عادی سازی) کرده است. تن فروشی در آلمان به روایت دویچه ولهتقریبا در تمامی شهرهای بزرگ آلمان، کوچه و یا محلاتی وجود دارند که در آن زنان تن فروش به صورت رسمی در پشت پنجره‌ها نشسته‌اند و از "مشتریان" پذیرایی! می‌کنند. علیرغم همه تلاش‌ها و البته به دلیل مختصاتی که در این زمینه وجود دارد، آمار دقیقی از تعداد زنان تن فروش وجود ندارد. آمارها از ۲۰۰ تا ۴۰۰ هزار در نوسان هستند. این آمار زنان خیابانی و رابطه های جنسی نامشروع فردی خارج از این کانال را شامل نمی شود، موارد تجاوز نیز نادیده گرفته شده است.    در واقع آلمان با روسپی گری که مخالف حقوق زنان است مبارزه نکرده بلکه از آن قبح زدایی کرده و این کار زشت را عادی جلوه داده است. تحقیقات آکادمیک بسیاری از پدیده تن فروشی وجود دارد. در کتابی به‌نام روسپی‌گری در آلمان، برای نشان دادن ابعاد "بازار سکس" آمار عجیبی ارائه شده. این کتاب تعداد زنان تن فروش را ۱۵۰ هزار نفر مبنا قرار داد که اگر هر یک فقط ۳ مشتری در روز داشته باشند و هر یک از این زنان فقط ۳ هفته در ماه کار کنند، آنوقت یک میلیون و ۳۵۰ هزار مرد ماهانه (بدون در نظر گرفتن موارد تکراری) از بازار سکس خرید می‌کنند. اداره آمار فدرال آلمان میزان پولی که در "بازار سکس" رد و بدل می‌شود را ۱۴ میلیارد و ۶۰۰ میلیون یورو برآورد می‌کند. در سال ۲۰۰۱ ائتلاف دولت سوسیال دمکرات – سبزها قانونی را به تصویب رساند که روسپی‌گری برای اولین بار در آلمان به عنوان یک حرفه معمولی شناخته شد. این قانون "تن فروشی را که به هر حال تحقیر حرمت زنان است، به لحاظ اخلاقی به عنوان امری عادی جا می‌اندازد". مهر مالیات بر سکس  دست‌کم ۳۲ مشتری در روزدر قرارداد اغلب این زنان نوشته شده که باید دست‌کم در روز، از ۳۲ مشتری پذیرایی کنند. منابع:1. کتاب جنگ علیه خانواده نوشته دکتر ویلیام گاردنر2. کتاب " بله ویرجینیا، درست و نادرست وجود دارد" از کاتلین گو، نویسنده کانادایی3. روابط جنسی مخاطره آمیز نوشته دکتر استفن جنوس پزشک متخصص زنان از کانادا
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۳/۲۵
admin

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی