۲۷ مهر ۹۰ ، ۱۳:۵۴
حسینیان، اصفیای خدایند
امام حسین (ع) خودش «وترالله» و اصحابش «اصفیاءالله» بودند و در این میان، سرگذشت امثال کسانی مانند «زهیر بن قیس» و «حّر بن یزید ریاحی» بسیار خاص است.
آیتالله محمد شجاعی در باب شخصیت و نهضت امامحسین (ع) سلسله سخنرانیهایی را بیان کرده است که هر روز تحت عنوان «چراغ هدایت» از رادیو قرآن پخش میشود. آنچه در پی میآید، متن سخنرانی معظمله است که به ابتکار خبرگزاری فارس منتشر میشود.
* یاران امام حسین (ع) اصفیاءالله هستند
چه سرِّی است که «حر» به سمت امام حسین (ع) میرود. آیا میخواهد از اصفیاءالله شود؟ حر از شجاعان بوده و مهاجر ـ از حاضران در واقعه عاشورا ـ تعجب کرده که در صبح عاشورا بدن حر میلرزد و باور نداشت که حر از جنگ بترسد. مهاجر میگوید: به حر گفتم که رفتار تو من را به شک انداخت، من تا به حال ندیدم که تو اینجور بلرزی. بعد از آن حر، اسبش را به سرعت به سمت امام حسین (ع) تاخت. مهاجر میگوید که؛ دیدم حر دستانش را بالای سرش گذاشت و به حالت تسلیم رفت.
حر بعد به اباعبدالله گفت که من آن کس هستم که چه کردم و چه کردم و از جرائمش شمرد. گریه کرد و گفت که من فکر میکردم با شما طور دیگری معامله خواهند کرد و نمیدانستم کار به اینجا منتهی میشود؛ اما الان پشیمانم و ادامه داد: من الان پشیمانم فرزند رسول خدا (ص)، آیا خدا توبه من را قبول میکند؟
روایت است که بعد از توبه حر، گفتوگویی میان او و امامحسین (ع) رخ داد. حر گفت: وقتی که ابنزیاد من را با هزار نفر فرستاد که به سوی تو بیاییم، هنگامی که از قصر ابنزیاد و از کوفه خارج میشدم، از پشت سرم یک ندایی شنیدم که میگفت؛ «بشارت باد تو را خیر، ای حر!» برگشتم ولی کسی را ندیدم. گفتم قسم به خدا، این بشارت نیست ـ حر میدانست که رفتن به مقابله با امام حسین (ع)، یک کار جهنمی است و به همین دلیل میگوید که این ندا بشارت نیست و احتمال داد که این ندا، ندای شیطانی باشد ـ گفتم این بشارت نیست، من میروم به سوی حسین بن علی (ع) با او مقابله کنم. یا اباعبدالله (ع) آن وقت به نظرم نمیرسید که در زمره یارانت قرار بگیرم. اباعبدالله (ع) در جوابش گفت: «حالا به خیر رسیدی.»
از ابوحمزه ثمالی به نقل از امام سجاد (ع) آمده است که در آن امام میفرماید: من شب عاشورا در محضر پدرم بودم که به اصحابش گفت که اینها کارشان فقط با من است و شما میتوانید از این ظلمت شب استفاده کنید و بروید. این شب را سپری برای خودتان قرار دهید، اینها فقط مقصودشان من هستم، فردا بعد از اینکه من را به شهادت رساندند، به دنبال شما نخوهند آمد، یاران گفتند: قسم به خدا، اینکه نمیشود. بعد اباعبدالله فرمود: اگر اینجا بایستید، بدانید که همه شما فردا کشته خواهید شد. احدی از شما باقی نخواهد ماند. گفتند: خدا را شکر که این شرافت را داد تا در رکاب تو کشته شویم
* «حر» ابتدا برای مقابله با امام آمد اما بعد از «اصفیاء» شد
منبع:گروه دین و اندیشه تبیان
۹۰/۰۷/۲۷