۰۴ اسفند ۹۲ ، ۱۷:۰۳
جوانی و مدگرایی
جوانی، خصوصیات خاص خود را دارد که هیچ گریزی از آن نیست. یکی از این ویژگیها که با دوران جوانی ارتباط مستقیم دارد، نیاز به آراستگی است، به طوریکه تمام جامعهشناسان و روانشناسان معتقدند جوانان در سنی مشخص، به پوشیدن انواع خاص از لباس با رنگهای شاد و جذاب و آرایش مو نیاز دارند تا نیاز آنان را به خودنمایی تا حد زیادی برطرف سازد.
جوانی، خصوصیات خاص خود را دارد که هیچ گریزی از آن نیست. یکی از این ویژگیها که با دوران جوانی ارتباط مستقیم دارد، نیاز به آراستگی است، به طوریکه تمام جامعهشناسان و روانشناسان معتقدند جوانان در سنی مشخص، به پوشیدن انواع خاص از لباس با رنگهای شاد و جذاب و آرایش مو نیاز دارند تا نیاز آنان را به خودنمایی تا حد زیادی برطرف سازد. بسیاری معتقدند که معیارهای زیبایی در قرن بیست و یکم تغییر کرده و معیارهای گذشته به کلّی از میان رفته است. برای مثال، آدمی که در 70-80سال پیش زندگی میکرد، به مغزش هم خطور نمیکرد که روزی معیارهای زیبایی از افراد سیاهپوست یا دورگه وام گرفته شود و داشتن لبان کلفت و بزرگ، پوست بسیار تیره که امروزه به نام پوست «برنزه»معروف است، موهای زبر و مواج و ابروان بسیار نازک، جزء معیارهای زیبایی قرار گیرد. هرکدام از ما تمایل داریم ضمن تقلید از دیگران، ویژگیهای خاص خود را نیز داشته باشیم و بر همیناساس است که مدها مدّتی پذیرفته میشوند و بعد از مدّتی، از اقبال عمومی محروم و به اصطلاح«دمده»میشوند. این اتفاق زمانی رخ میدهد که یک مد بسیار فراگیر شده باشد. یعنی طرح یک لباس یا یک نوع آرایش مو و صورت، ابتدا به طبقات بالای جامعه نفوذ کرده و سپس به سرعت بدلهای آن به طبقات پایینتر میآید و آنگاه است که طبقه بالا، برای حفظ برتری خود به یک مد جدید روی میآورد. این مسئله زمانی نگرانکننده و گاه بیماریگونه میشود، که از حالت عادی خود خارج گردد و تمام فکر و توجه فرد را به خود معطوف کند، به گونهای که حتی سبب بروز انواع ناهنجاریها میشود. برای مثال، کسانیکه بیش از اندازه به زیبایی خود اهمیت میدهند، یا دچار اعتماد به نفس کاذب میشوند یا اعتماد به نفس خود را به شکل کامل ازدست میدهند که هردوی این حالات خطرناک است. همچنین زیادهروی در توجه به این مسئله و تبدیل شدن آن به مهمترین فکر جوانان، آنان را از بسیاری فعالیتهای اجتماعی باز میدارد یا باعث میشود نتیجه تمام فعالیتهای اقتصادی خود را صرف این امر کنند.
مدگرایی آری یا خیر؟! -مد، آرام و آهسته در حریم منزل ما پا میگذارد. نخست زیبا مینماید و جلوهگری و دلبری دارد، ولی رفتهرفته، موذیانه در عمق وجدان و احساس ما لانه میکند. -مد، یا همان الگوهای رفتاری و گفتاری و اندیشهای، زمانی بد و تخریبگر است که برخلاف شئونات فرهنگی و اعتقادی جامعه باشد. پس نگذاریم مدها بیاجازه وارد گستره اجتماعی ما شوند. -هرگاه از پشتوانه قدرتمند علمی و فرهنگی و اعتقادی برخوردار باشیم، ما مد را میآفرینیم، الگو میدهیم، رنگها را انتخاب میکنیم و در این بازی، فقط بازیگر نخواهیم بود، ولی وقتی آن پایگاه ارزشی و اعتقادی و علمی را نداشته باشیم، دیگر پرکاهی بیش نیستیم و رنگها و مدها هستند که ما را انتخاب میکنند، پس بازی داده میشویم. -بعضی مدها جز تخریب اندیشه و سطحینگری به مسائل پیامدی ندارند. -مدسازان و مدپردازان با استفاده از تنوع خواهی جوانان، سودهای مادی کلانی بدست میآورند و به مقاصدشان میرسند. این مقاصد گاه تغییر فرهنگ، تغییر طرز تفکر یا تغییر ارزشها و سنتهاست. -مد، گاهی بار عاطفی، روانی، فکری و اعتقادی دارد، و مدیست یا مدگرا، ممکن است افزون بر پذیرش یک مد، محتوای فرهنگی و شرایط اجتماعی آن را هم به عنوان یک ایدهآل بپذیرد. فقط لباس مخصوص، آرایش ویژه و اصلاح عجیب و غریب موهای سر، مد نیست، بلکه مد، الگوهای رفتاری را هم در برمیگیرد و هرکدام از آنها با انبوهی از پیام و محتوا همراه است. -بهترین راه پیشگیری از مدهای غلط و نامناسب و مبارزه با آنها، احیای ارزشهای ملّی و ذهبی است و یکی از پسندیدهترین شیوههای احیای این ارزشها، عرضه صورتهای زیبا و الگوهای مناسب از این ارزشهاست. -گرایش برخی جوانان به مدهای غربی، به دلیل ظاهربینی و غفلت از معانی برخی مدلهای مو و پوشاک است و نشان میدهد که این جوانان درباره فلسفه ظهور چنین مدهایی نمیاندیشند. درحالیکه بیشتر، سرمایهداران یهودی و آمریکایی از این مدها حمایت میکنند تا جوانان را در غفلت و سطحینگری نگه دارند. -فرد مدگرا ممکن است علاوه بر قبول مد، محتوای فرهنگی و شرایط اجتماعی آن را هم به عنوان یک ایدهآل بپذیرد که این خطرناکترین حالت مدگرایی است و جامعه را از درون تهی میکند. درواقع، جوانان و نوجوانان را از جامعه میرباید و در اختیار غرب میگذارد، هرچند که به ظاهر در وطن خویش زندگی میکنند.
اپیدمی مد شاید بارها و بارها از دیدن دخترا و پسرای جوونی که لباسای غیرمعقول پوشیدن و به خاطر آرایش عجیب موهاشون، تعجب کرده باشین و حتی برای چند لحظه بُهتزده شده باشین. بعد، از خودتون میپرسید چطور چنین چیزی ممکنه؟ بلافاصله هم از خودتون پاسخ میشنوید: مد شده دیگه. به همین سادگی. ولی این مد و مدگرایی، به نوع پوشش و سر و وضع آدما محدود نمیشه و یه جورایی به همه بخشهای زندگی مردم وارد شده. البته انتخابکننده نهایی خود افراد هستن و در انتخاب اینکه مطابق مد رفتار کنن یا به سلیقه خودشون، مختارن. تاحالا دقت کردید هرازگاهی ویترین مغازهها از وسایل لوکس و تزئینی یه شکل و یه مدل با یه مارک مخصوص پر میشه و بعد از مدّتی، همون وسیله با همون شکل مدل با مارک ارزونتر عرضه میشه تا علاوه بر قشر مرفه، قشر متوسط و پائینتر هم بتونن وارد جریان فراگیر مد بشن و در حاشیه نمونن. البته مدگرایی، پدیدهای خارج از فطرت آدما نیست و رابطه مستقیمی با حس تنوّعطلبی و نوگرایی انسان داره و گاهی اوقات احساس تازه شدن، ایجاد شادی، نشاط و خارج شدن زندگی از یکنواختی، از آثار مثبت تقلید از مد هست، ولی زیادهروی در تقلید از مد باعث هدر رفتن وقت و هزینههایی میشه که میتونستیم برای فعالیتهای مثبت و تعالی خودمون ازشون استفاده کنیم. بعضی آدما با تقلید افراطی از مد، خودشونو به نوسانات مدلهای بازار میسپرن، به جایاینکه به پایدار بودن فلسفه هستی فکر کنن.
منبع: نشریه گلبرگ- ش117 .
۹۲/۱۲/۰۴